گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:در آ، که کران را برچیدم، خاک زمان رفتم، آب نگر پاشیدم. در سفالینه چشم ، صدبرگ نگه بنشاند...

در آ، که کران را برچیدم، خاک زمان رفتم، آب نگر پاشیدم.
در سفالینه چشم ، صدبرگ نگه بنشاندم، بنشستم.
آیینه شکستم، تا سرشار تو من باشم و من. جامه نهادم. رشته گسستم.
زیبایان خندیدند، خواب چرا دادمشان، خوابیدند.
غوکی می جست، اندوهش دادم، و نشست.
در کشت گمان، هر سبزه لگد کردم. از هر بیشه ، شوری به سبد کردم.
بوی تو می آمد، به صدا نیرو، به روان پر دادم، آواز در آ سر دادم.
پژواک تو می پیچید، چکه شدم، از بام صدا لغزیدم، و شنیدم.
❈۱❈
یک هیچ ترا دیدم، و دویدم. آب تجلی تو نوشیدم، و دمیدم.

فایل صوتی شرق اندوه تراو

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها